سرمقاله

آیا گرانی‌های موجود محدود به «ماشین» و «طلا»ست که با تحریم خرید آنها همه مشکلات حل شود؟! پاسخ کاملا منفی است! امروز با یک گرانی فزاینده در تقریبا همه کالاها مواجه هستیم.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌

*********

نقشه دفاع در ستاد فرماندهی اقتصاد

محمد ایمانی در کیهان نوشت:

راه برون رفت از چالش اقتصادی موجود کدام است؟ سهم دشمن و دوست و دوست نمایان در این میان چه قدر است؟ اراده و امید عمومی برای مقابله با جنگ دشمن را چگونه می شود تقویت کرد؟
1- حکایت لجبازی برخی سیاست‌بازان، حکایت لجبازی همان دشمن اهل بیت است که از او پرسیدند «هنگام سجده نماز، چشمان خود را ببندیم یا باز بگذاریم؟». تاملی کرد و گفت «یک چشم خود را ببندید و دیگری را باز بگذارید». با تعجب پرسیدند چرا؟! و پاسخ شنیدند «چنین کنید تا حتما خلاف جعفر بن محمد[امام صادق علیه‌السلام] رفتار کرده باشید. او یا در سجده چشمان خود را می بندد و یا باز می‌گذارد. با این کار در هر صورت، با او مخالفت کرده‌اید»! برای سیاست زدگان لجوج، معارضه به هرقیمت، آن قدر مهم است که به بازی در نقش پیاده نظام دشمنان تاریخی کشور نیز تن می دهند. به قول مولوی «خشم مرو، خواجه پشیمان شوی- جمع نشین، ورنه پریشان شوی/ طیره مشو خیره مرو زین چمن- ورنه چو جغدان، سوی ویران شوی/ گر بگریزی ز خراجات شهر- بارکش غول بیابان شوی/ کم خور از این پاچه گاو ای ملک- سیر چریدی، خر شیطان شوی/... بوقلمونی، چه شود گر چو عقل- یک صفت و یک دل و یکسان شوی؟»


2- دو نوع امید را می‌توان سراغ گرفت؛ «واقعی، تلاشگرانه و توام با اراده و تدبیر» و «خیالی، شانس گرایانه و از سر بی همتی و حاضری خوری». کدام ورزشکار را می‌شناسید که بدون تحمل نظم و زحمت و ریاضت و مداومت توانسته باشد شانسی قهرمان شود؟ یک ورزشکار ماه‌ها بلکه سال‌ها کم‌خوری و کم‌خوابی و تمرین مداوم و مشقت بار را به جان می‌خرد تا تراشیده و چابک و قدرتمند شود. او باید چربی اضافه را آب کند و مهارت‌ها و چابکی را در خود تقویت نماید تا کمتر آسیب ببیند و در نقشه و فشار حریف گیر نیفتد بلکه بتواند حمله کند. ساختن اقتصاد ملی نمی‌تواند از این قاعده مستثنا باشد. نمی توان با سبک زندگی مصرف‌زده و ولنگارانه، چه در میان مردم و چه در میان مدیران، بنیه اقتصادی قدرتمند و شکست‌ناپذیر داشت. تسلیم طلبی به خاطر احساس ضعف در مقابل دشمن، یک روحیه با عواقب مشخص است؛ و همت خلل ناپذیر برای به فعلیت درآوردن ظرفیت‌های بزرگ، روحیه ای دیگر. نتیجه تسلیم طلبی و التماس از دشمن، همان است که صائب می‌گوید «اظهار عجز نزد ستم پیشه ابلهی است/ اشک کباب موجب طغیان آتش است». بدتر از تسلیم‌طلبی، وطن فروشی است که صدها بار از تن فروشی رذیلانه‌تر است اما بعضی ها به آن عادت کرده اند؛ چنان که رئیس حزب اشرافی کارگزاران و چند عضو حزب منحله مشارکت و اعتماد ملی در کنار برخی اعضای فراری گروهک‌های منحله، با نامه پراکنی اخیر به مثابه نشتی بشکه نشان دادند.


3- برای این جماعت، اوباما و ترامپ فرقی نمی‌کند؛ ولو آقای روحانی بگوید مذاکره با دولت بدعهد آمریکا «دیوانگی» است. تسلیم طلبان و وطن فروشان، جز پیچیدن این نسخه که «امتیاز جدید بدهید و وعده نسیه بگیرید»، کار دیگری بلد نیستند. ترامپ می‌گوید فشار می‌آوریم تا ایران پای میز مذاکره بیاید و امتیاز جدید بدهد، اینها بلافاصله می‌گویند پای میز مذاکره با همان طرف بدعهد بروید و امتیاز جدید بدهید! برخلاف ادعاهای قبلی که گفتند «ترامپِ دیوانه، برجام را به هم زد و گرنه اوباما خوب بود»، معلوم شده همانقدر که شیدای اوباما بودند، سرسپرده ترامپ‌اند. سخنگوی دولت به درستی درباره اینها گفت «عقل کاملی ندارند» و «این فردی که در هواپیما با یک توییت، نشست سران گروه هفت را دچار اخلال می‌کند، قابل اعتماد است؟».


4- امیرمومنان علیه‌السلام در خطبه 34 نهج‌البلاغه و در عتابی دردمندانه خطاب به برخی همراهان بی همت می فرماید «تُکادونَ و لا تَکیدون... لا یُنام عنکم و انتم فی غفلهًْ ساهون... برای شما نقشه می‌کشند و شما نقشه نمی‌کشید... چشم از شما برنمی‌دارند و شما در غفلت غوطه‌ورید». حمله که سر جای خود محفوظ؛ اما حتی برای دفاع هم باید نقشه کشید و برنامه‌ریزی داشت. نقشه دشمن روشن است؛ تشدید فشار اقتصادی و سیاسی در کنار عملیات روانی گسترده برای به ستوه آوردن مردم و ایجاد بی ثباتی. دشمن و عوامل آن دنبال نوعی از بسیج‌گری اجتماعی هستند که در خدمت فرسایش اقتدار ملت و حاکمیت ایران از درون  قرار گیرد و به نوعی خودزنی و خودکشی ملی منتهی شود؛ همچنان که در فتنه 88 گفتند در جنگ نرم و هوشمند، به دنبال بازآفرینی فنون رزمی جوجیتسو (استفاده از نیرو و توان حریف علیه خود او) هستند.


5- دشمن در سال 90 و 91 و در بحبوحه ایجاد التهاب اقتصادی کوشید ضمن ایجاد خطای محاسبه یا از طریق برخی عناصر آلوده و یا منفعت‌طلب، موجی ایجاد کند که سرمایه برخی بانک‌ها و شرکت‌های دولتی و غیردولتی در خدمت خرید انبوه سکه و ارز و ایجاد دومینوی تورم انتظاری (مصنوعی) درآید. بعدها معلوم شد در همان روزهای پر التهاب، امثال آقای «حسین-ف» و «علی-ص» (مدیر نجومی بگیر بانک‌های ملی و رفاه) و یا خانم «ح» (دختر یک مدیر نجومی بگیر دیگر و نماینده بعدی مجلس) و همسرش، اقدام به تاسیس صرافی کرده اند. امروز مشابه همان التهاب‌آفرینی در جریان است. از هر طرف که به صحنه نگاه کنیم، می‌بینیم به موازات خباثت دشمن، خود تحریمی‌ها و خودزنی یا منفعت‌طلبی‌های نوک دماغی برخی مدیران و سیاست‌بازان و اهالی رسانه به کشور آسیب می زند. نمونه این اتفاق را در اجحاف برخی شرکت‌های خودروساز به مردم دیدیم.


6- بازشناسی دوست از دشمن و نفوذی‌ها و اخلالگران، مسئله مهمی است. طیف‌هایی که می گویند با وجود خباثت‌های آمریکا در برجام دوباره با آنها مذاکره کنیم و امتیاز جدید بدهیم و از سوی دیگر صراحتا دولت را رحم اجاره ای و نردبان و کاتالیزور گذار در مسیر اهداف ساختارشکنانه خوانده‌اند، آیا سر سوزنی ناراحت می‌شوند که به خاطر نابسامانی اقتصادی، اعتبار دولت زیر سوال می رود. آنها همان کسانی هستند که در میانه آشوب نیابتی سال 88‌، گرای تحریم های فلج کننده را به دشمن دادند و اصل هدف یا ماموریت شان، اجرای پروژه براندازی به هر قیمت است. آنها صرفا کارگر و مجری پروژه‌ای هستند که پیمانکار و طراح اصلی آن، مثلث صهیونیسم مسیحی (آمریکا و انگلیس و اسرائیل) است. متاسفانه آقای روحانی با وجود اینکه صراحتا همین حقیقت را درباره گردانندگان فتنه سال 78 بازگو کرد، درباره گسترده تر شدن خیانت آنان از سال 88 به بعد با تغافل روبرو شد؛ آنها خود را شریک سیاسی و موتلف انتخاباتی جا زدند و مطلبه سهم در بدنه دولت کردند. کسانی که بارها دشمنان نشاندار ملت را در عملیات بی‌ثبات‌سازی و آشوب افکنی همراهی کردند، میان اعتبار و بقای دولت یا ماموریت مشترک با دشمن، کدام را انتخاب می‌کنند؟ آنها سر بزنگاه به خاتمی و هاشمی هم رحم نکردند، چه رسد به روحانی. دولت اگر نتواند این مرزبندی حیاتی با سرانگشتان نفوذ بوروکراتیک را احیا کند، هم ضربه خواهد خورد، چنان که تاکنون متحمل شده و هم کشور را دچار خسارت‌های بزرگ‌تر خواهد کرد.


7- نه مجلس می‌تواند نقش تماشاچی را ایفا کند و نه قوه قضائیه که مسئولیت پیشگیری از جرم و برخورد بازدارنده را دارد. متاسفانه هنوز سه قوه و در پیشانی آنها دولت، چنان که باید، جنگ پیچیده دشمن را جدی نگرفته‌اند و به تعارف می‌گذرانند. اینجا جایی نیست که بشود با اتوکشیدگی و ادا و اطوار بوروکراتیک و تعارف و توصیه با دشمنان و زالوصفتان بدتر از آنها رو برو شد؛ چابکی و کمر بستگی و واکنش سریع و قاطع - در عین سنجیدگی و تدبیر- نیاز است. وقتی برخی نمایندگان و مدیران، سراغی از معیشت مردم نمی‌گیرند و سراغ اخلالگران دانه‌درشت - بخوانید تروریست اقتصادی- نمی‌روند، اما طرح تخفیف مجازات مجرمان امنیتی و سیاسی را می‌نویسند یا برای تجمعات اعتراضی مکان‌یابی می‌کنند، مردم را امیدوار می‌کنند یا دشمن را؟ آنها چه پیامی به ترامپ و سازمان سیا و گروهک‌های ضد انقلاب می‌دهند؟


8- برخی دولتمردان در مقابل مطالبه قانونمندی فضای مجازی و انتقال فضای پیام رسانی مسئولانه به داخل مقاومت کردند اما حالا می‌گویند گرانی افسار گسیخته زیر سر جنگ روانی دشمن در فضای مجازی است. کدام حرف را باور کنیم؟ چرا عبرت لازم را از شبیخون دشمن در آشوب‌افکنی دی ماه نگرفتند و نخواستند معبر شبیخون بسته شود؟ نمی‌شود رئیس جمهور و وزیر اقتصاد و دیگر مقامات دولتی از نقش فضای مجازی و از جمله برخی کانال‌ها بنالند، اما همین معبر عملیاتی به حال خود رها شده باشد. پذیرفتنی نیست از وزارت اطلاعات بخواهند فعالیت خود را عمدتا روی کشف ‌تیم‌ها و ادوات تروریستی و یا محموله‌های قاچاق مواد مخدر متمرکز کند. پس طراحی و عملیات دشمن در حوزه‌های جنگ هوشمند اقتصادی-روانی- سیاسی چه می‌شود؟!


9- شورای عالی هماهنگی اقتصادی فراهم آمده از سه قوه، باید شبانه‌روز مانند اتاق فرماندهی جنگ دایر باشد و تصمیمات اجرایی فوریت دار بگیرد؛ از تدابیر اقتصادی آرامش بخش گرفته تا تصمیمات قضایی و امنیتی. وزارتخانه‌های اقتصادی باید از یک منظر، برای انجام مسئولیت‌های جدید فراخوانده شوند، وزارت‌خانه‌های اطلاعات و ارتباطات و ارشاد و کشور از زاویه نگاهی دیگر، و مجلس و کمیسیون‌های آن از منظر سوم و دستگاه قضایی و سازمان بازرسی از بُعد چهارم. نباید این ستاد به کم تحرکی و بی‌عملی برخی ستادها و شوراهای دیگر دچار شود. اینجا اتاق فرماندهی جنگ است و نباید گرفتار کُندی و سنگینی‌های رایج دیوان سالاری یا تعارف و مماشات باشد. کسانی که خون مردم را در شیشه می‌کنند، باید مجازات خیانت در میانه جنگ و تهاجم دشمن را متحمل شوند؛ وگرنه این کشور است که  متحمل خسارت می‌شود. حد وسطی وجود ندارد که بشود با اخلالگران زالو صفت مماشات کرد.


10- زمانی برخی مردم جوگیر می‌شوند و به شکل خرده پا سراغ بازار سکه و ارز و خودرو و مسکن می‌روند که داستان آنها جداست؛ اما حکایت اخلالگران و مفسدان و محتکران دانه درشت فرق می‌کند. هم باید به حساب این دانه درشت ها سرک کشید و تحت رصد اطلاعاتی قرار داد، و هم با تعقیب قضایی، شدیدترین مجازات‌ها را در قبال آنها اعمال کرد و اموال نامشروعشان را مصادره نمود. اگر ضمن هشدارهای فوریتی، مجازات سخت گیرانه را فقط نسبت به 10 اخلالگران بزرگ اعمال کنند، نفر یازدهمی پیدا می‌شود که ریسک اعدام یا مصادره اموال و پرداخت مالیات کمرشکن را به جان بخرد؟ یکی از اولویت های ستاد جدیدالتاسیس می‌تواند اعلام و اعمال همین مجازات‌های سختگیرانه باشد. در کشورهایی مانند کره جنوبی وقتی دیدند کسانی برای ارز کمیاب نقشه می‌کشند - با این عنوان که «عرق کارگران ما، همان خون ریخته شده در جنگ صنعتی و اقتصادی است»- مجازات اعدام تعیین کردند.

11- همچنین لازم است تدابیر اقتصادی صحیح در زمینه تنظیم بازار، آرامش بخشی به مردم و مهار تقاضای کاذب به اجرا درآید. اگر قدم فراتر بگذاریم و اهل همت باشیم، می‌توان تحریم های خباثت آلود دشمن را فرصت بزرگ و کم نظیر برای اصلاحات اقتصادی درونزا و ترک برخی عادت های زیانبار اقتصادی دانست. تحریم به این معنا، با همه سختی‌هایش، یک توفیق اجباری است. متاسفانه برخی مدیران در حالی برای سرمایه خارجی عطش و اشتیاق نشان دادند که سیلاب رها شده نقدینگی، در حال سرک کشیدن به بازارهای مختلف و متلاطم کردن آن بود. خوب! اندکی هم به داخل نگاه کنند. «سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد/ وآنچه خود داشت، ز بیگانه تمنا می‌کرد».

شکست گروهی از یمن

حامدرحیم پور در خراسان نوشت:

دوربین‌ها قبل از شروع دیدار، بن سلمان را نشان می‌دادند که کنار  پوتین نشسته بود و با تبسمی بر لب در انتظار شروع بازی بود، اما شانس با شاهزاده جنگ طلب یار نبود. عربستان نتیجه را 5بر صفر واگذار کرد. همزمان،چند هزارکیلومتر آن طرف تر،در نقطه‌ای دیگر از این کره خاکی، جام جهانی به گونه‌ای دیگر رقم خورده بود. این بار مردم یمن در بندر الحدیده در حال نبرد برای سرنوشت خود هستند.نبردی که در یک طرف آن انصارا... و گروه‌های مردمی که به دفاع از کشورشان می‌پردازند، قرار دارند و در طرف دیگر ائتلاف عربستان-امارات با کمک انگلیس، فرانسه و آمریکا مستقر شده‌اند.سه کشوری که تا کنون به صورت غیر مستقیم و در دو بعد اطلاعاتی و لجستیکی در جنگ علیه یمن شرکت داشتند،حالا نقش خود را در حدیده علنی و عملیاتی کرده اند.

در این عملیات دست‌کم ۱۵ تیپ رزمی شرکت دارند که شامل پنج تیپ از نیروهای ارتش سابق یمن به فرماندهی علی محسن الاحمر، فرمانده سابق ارتش، پنج تیپ از نیروهای نظامی وابسته به منصور هادی، رئیس‌جمهور مستعفی وفراری که از عشایر جنوب شکل گرفته‌اند، دو تیپ از نیروهای وابسته به امارات، دو تیپ از نیروهای وابسته به عربستان که عمدتاً سودانی هستند، یک تیپ از نیروهای حزب وهابی -اخوانی اصلاح یمن، یک گردان از نیروهای نظامی فرانسه، کمتر از یک گردان از نیروهای نظامی انگلیس و نزدیک به یک گروهان از نیروهای آمریکایی موسوم به کلاه‌سبزها می‌شوند.تاکتیک نظامی این نیروها استفاده از حجم سنگین آتش و نیروی زیاد است تا به گمان خود از یک طرف در نیروهای انصارا... رعب ایجاد و آن ها را زمین‌گیر کنند و از طرف دیگر تلفات نیروهای ائتلاف را کاهش و جرئت آنان را در پیشروی افزایش دهند.اما تاکنون رزمندگان انصارا... با بهره‌گیری حساب‌شده از نیروهای محدود، ضربات سنگینی به آنان وارد و ماشین جنگ ائتلاف را در زمین متوقف کرده اند.

انصارا... با عملیات پارتیزانی، دسته‌هایی از نیروها را به داخل منطقه حضور نظامیان طرف مقابل نفوذ داده به‌گونه‌ای که دشمن نتوانسته است علیه آنان از نیروهای هوایی خود استفاده کند چرا که در چنین وضعیتی، بمباران هوایی و گلوله‌باران از طریق ناوها، بیش از چریک‌های انصارا...، نیروهای پهن‌شده ائتلاف عربی-غربی را در معرض آسیب قرار می‌دهد.روند تحولات میدانی در حدیده نشان می دهد  زمان به نفع سعودی نیست و تمرکز بی‌سابقه در حدیده حاکی از آن است که ائتلاف سعودی-اماراتی در تنگنای زمان قرار دارد. کشته شدن ده ها نیروی متجاوز طی یک هفته در استان حدیده که یک سرتیپ سعودی واماراتی نیز در میان آن ها قرار دارند، از استیصال آن ها حکایت می‌کند.

حملات بی امان دیروز سعودی به حدیده نیز نشان داد برای آن ها چاره ای جز متوسل شدن به اقدامات وحشیانه ای که اوضاع انسانی در یمن را وخیم تر می کند، نمانده است.اما اگر این منطقه در اختیار انصارا... و مقاومت یمن بماند یا به دست طرف متجاوز بیفتد، چه سرنوشتی در انتظار پرونده یمن است؟ برای پاسخ به این سؤال هر دو احتمال ممکن را بررسی می‌کنیم:1- اگر بندر در اختیار دولت صنعا باقی بماند، خسارت چند صد میلیون دلاری و هزاران نفری به طرف مقابل وارد خواهد شد و به طور حتم طرف‌های متجاوز مجبور می‌شوند تا حدودی به شرایط مذاکره یمنی - یمنی بیندیشند و مقاومت را به طور رسمی بپذیرند. مسئله‌ای که به تسلط مقاومت بر آبراه دریای سرخ کمک خواهد کرد و مسیر انرژی دریای سرخ در کنترل صنعا قرار خواهد گرفت.

از طرفی انصارا... به حفظ صنعا امیدوارانه‌تر می‌نگرد. موضوعی که در مذاکرات آینده برای پایان دادن به جنگ یمن می‌تواند کفه ترازو را به نفع مقاومت سنگین و دست آن ها را برای پذیرش شروط یا عدم پذیرش شروط ریاض پر کند. در واقع پیروزی انصارا... و هم‌پیمانانش در حدیده می‌تواند پایان جنگ را نزدیک و شرایط صنعا را به ریاض و ابوظبی تحمیل کند. مخالفان با جنگ در عربستان و امارات صدایشان بلندتر می‌شود و طرف‌های غربی نیز کمتر از جنگ حمایت خواهند کرد و آخرین فرصت ریاض برای پایان دادن به جنگ برای پیروزی در یمن از بین می‌رود. در کنار همه این موارد امکان شکستن محاصره یمن بیش از پیش قدرت می‌گیرد.2- از طرفی شکست در حدیده به معنای پایان پرونده یمن نیست.

زیرا همه می‌دانند صنعا مهم‌ترین مقصد حمله به یمن بوده و تا زمانی که دست مقاومت است، عربستان نمی‌تواند شعار پیروزی در جنگ علیه مقاومت بدهد. پیروزی متجاوزان در حدیده راه نزدیک شدن طرف‌های درگیر در حمله را به صنعا هموار می‌کند و پایتخت یمن در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. از طرف دیگر رسماً هر نوع امدادرسانی دریایی در آینده به شهروندان یمنی قطع می‌شود و در صورتی که چنین شرایطی برای امدادرسانی مواد غذایی یا درمانی به شهروندان یمنی به وجود بیاید، به دلیل آن که بنادر دریایی در اختیار طرف متجاوز است، پذیرش شروط، تحمیلی و کار برای مقاومت در میدان پیچیده می‌شود.ائتلاف متجاوز سعودی حتی سعی خواهد کرد بدون تصرف کل شهر الحدیده صرفا بر تصرف نوار ساحلی متمرکز شود زیرا به خوبی می داند جنگ کوچه به کوچه در الحدیده تلفات سنگینی خواهد داد. هرچند افزایش فشارهای رسانه‌ای برای تلقین شکست‌ها در منطقه حدیده بیش از آن که به واقعیت نزدیک باشد، موج عملیات روانی برای تحمیل خواسته‌های سیاسی طرف اماراتی و سعودی به منظور دستیابی به یک توافق سیاسی است. آن ها می‌خواهند با به‌دست آوردن بندر حدیده تلاش شان را برای پیروزی در مذاکرات آینده تقویت کنند.به هرروی،نتیجه بازی در افتتاحیه جام جهانی روسیه خیلی زود مشخص شد: سعودی‌هابه طرز عجیبی تحقیر شدند.

اما باید منتظر بود و دید نتیجه بازی سعودی‌ها در زمین یمن چه می‌شود؟ آیا ماشین جنگی گران قیمت سعودی- اماراتی که توسط گروه آمریکا و انگلیس وفرانسه روغن کاری می‌شود سرنوشتی مشابه تیم فوتبال پرهزینه عربستان خواهد داشت؟ 1500 زخمی وهلاکت لااقل700 نفر از نیروهای ائتلاف عربی در جریان جنگ هفته اخیر حدیده،آن هم درست همزمان با حمله نیروهای انصارا... به استان مارب که در شرق پایتخت قرار دارد و آزاد شدن دو شهرستان این استان ،حکایت از روحیه بسیار بالای رزمندگان یمنی دارد. آن هایی که  به پیروزی خویش در سایه نصرت الهی و وعده او که فرموده «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَه یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم» ایمان دارند.
 

به جای «تحریم خرید کالا»؛ «به هم رحم کنیم»!

میکائیل دیانی در وطن امروز نوشت:

2 روز از راه‌اندازی کمپین «کالا نخریم» علی کریمی گذشته و پس از پیوستن جمعی از سلبریتی‌ها به این کمپین، نقدهای جدی به آن از سوی فعالان فضای مجازی و اقتصادی شروع شده است. کریمی هر قدر در فوتبال بازیکن موثری بوده، اینجا با ورود به یک موضوع کارشناسی بسیار مهم می‌تواند جامعه ایرانی را به بازی بگیرد! فارغ از متن دعوت که پر است از غلط نگارشی، ویرایشی و املایی؛ این نسخه کریمی با ایرادات جدی روبه‌رو است!


1- آیا گرانی‌های موجود محدود به «ماشین» و «طلا»ست که با تحریم خرید آنها همه مشکلات حل شود؟! پاسخ کاملا منفی است! امروز با یک گرانی فزاینده در تقریبا همه کالاها مواجه هستیم. شاید برای علی کریمی و کسانی هموزن اقتصادی با او مهم «کالاهای لوکس» باشد اما برای بخش بزرگی از جامعه که میانگین درآمدی آنها بین یک‌میلیون و 200هزار تا 2میلیون تومان است آنچه مهم است تامین «سفره خانوار» است. مطالعات اقتصادی نشان می‌دهد «خط فقر مطلق» برای یک خانواده 4 نفره شهری در سال ۹۶ حدود 4 میلیون تومان و برای مناطق محروم حدود 2 میلیون تومان است که این به معنای سبد مشخصی است که باید حداقل کالاهای اساسی را در بر داشته باشد؛ به نحوی که اگر فردی به آنها دسترسی نداشته باشد، سلامت فیزیکی، جسمانی و روحی‌اش به خطر بیفتد که شامل غذا، مسکن، خدمات سلامت، حمل‌ونقل و... است و همچنین درآمد ۶ درصد از جمعیت کشور هزینه غذای‌شان را تامین نمی‌کند. اسم این مرحله «خط گرسنگی» است و به آن معناست که درآمد یک خانوار حتی نمی‌تواند هزینه غذایش را تامین کند. در این شرایط خانوار کارگری با نخریدن غذا و مایحتاج اساسی زندگی دچار اختلال کامل می‌شود.


افزون بر رشد کالاهای مصرفی باید به رشد قیمت مسکن توجه داشت. خرید و فروش در بازار مسکن بالا نیست اما بالا رفتن قیمت مسکن بر جامعه مستاجر ایران- نتایج سرشماری سال 95 نشان می‌دهد 31 درصد از مسکن مورد استفاده در کشور استیجاری است- فشار کمرشکنی وارد می‌کند که آنها با تحریم استفاده از مسکن، محکوم به بی‌خانمانی خواهند شد!


2- حتی در مصداق توصیه‌ای هم این کمپین دچار اشتباه و سطحی‌نگری است. نگارنده معتقد است آنچه کریمی در صفحه اینستاگرامش گذاشته، به احتمال زیاد خود کپی از جای دیگری است که حالا به دلیل سلبریتی بودن کریمی پخش شده است اما فارغ از شخص «توصیه‌کننده»، «اصل توصیه شده» هم غلط است؛ آنچه در کشورهای اروپایی به عنوان یک مدل اعتراضی در افزایش قیمت کالاها انجام می‌شود، در مواجهه با «افزایش قیمت چند کالا یا همه کالاها» و همچنین «هر نوع کالا» نیست. غربی‌ها صرفا هنگامی که یکی از «کالاهای مصرفی» مانند «گوشت»، «مرغ»، «تخم‌مرغ»، «نان» و امثالهم آن هم به صورت غیرسیستماتیک و ناگهانی گران می‌شود و با همه سازوکار اقتصادی نمی‌خواند، دست به این نوع اعتراض می‌زنند، نه اینکه کل کالاها اعم از مصرفی و سرمایه‌ای گران شده باشد!


3- در 2 روز گذشته از راه‌اندازی این کمپین، قیمت طلا 200هزار تومان و دلار 250 تومان رشد داشته است که از ناکارآمدی یا نافهمی طراح کمپین خبر می‌دهد، چرا که یک مثال نقض که تحریم هیچ تاثیری در قیمتش نداشته، طلاست! طلا نه بر اساس بازار تقاضای داخلی، بلکه مبتنی بر قیمت جهانی آن جابه‌جا می‌شود و آنچه باعث گرانی طلا شده، صرفا بالا رفتن قیمت دلار در کشور است. اگر قرار باشد سازوکاری در این میان به پایین آمدن قیمت طلا کمک کند، تولید و بالارفتن GDP  و GNP است که منجر به کاهش نقدینگی در جامعه و بالا رفتن قدرت خرید و ارزش پول ملی می‌شود و از سوی دیگر عدم خرج دلار برای واردات کالاهای لوکس است که از کم شدن ذخیره ارزی و پایین آمدن ارزش پول ملی جلوگیری می‌کند.


4- دعوت به «نخریدن کالا» روی دیگری نیز دارد که همان دعوت به «تولید نکردن کالا» و «بیکاری» و «افزایش رکود اقتصادی» نیز هست. مابه‌ازای تقاضایی که در جامعه وجود دارد، تولیدکنندگان دست به تولید می‌زنند، گردش مالی در اقتصاد کشور ایجاد می‌شود، کارگران مشغول کار می‌شوند، بیکاری کم می‌شود، رونق اقتصادی ایجاد می‌شود و در نهایت «قدرت خرید» برای همین مردم در جامعه ایجاد می‌شود و دعوت به نخریدن در نهایت نقش یک «هاراگیری اقتصادی» را برای جامعه بازی می‌کند که مردم به دست خود، خود را نابود می‌کنند.


5- دعوت به نخریدن کالا البته در شرایطی است که نقدینگی در بازار بالغ بر 1500 هزار میلیارد تومان است یعنی ادامه افزایش فزاینده نقدینگی و «فشار تورمی همراه با رکود» که این نیز خود در نهایت باز به «کاهش قدرت خرید» و «کاهش ارزش پول ملی» می‌انجامد.


6- عمده خریداران ماشین و طلا که حالا دعوت به این کمپین شده‌اند یا سرمایه‌دارانی هستند که گرانی برای‌شان اهمیتی ندارد یا افرادی که به جهت جلوگیری از بی‌ارزش شدن پس‌اندازشان دست به این اقدام می‌زنند یا دلالانی که از قبل خرید و فروش و احتکار به گرانی کمک می‌کنند؛ هیچ کدام از این سه گروه به احتمال زیاد به این کمپین نمی‌پیوندند و عملا این کمپین انجام نخواهد شد. بزرگ‌ترین مشکل کنونی که محصول سیاست‌های غلط اقتصادی است «دلالی» و «سوداگری» است که به واسطه افزایش افسارگسیخته همان نقدینگی مورد اشاره رخ داده و صاحبان سرمایه را پولدارتر کرده است. در این وضعیت بخش اعظمی از مردم که اساسا پولی ندارند تا بخرند و بفروشند؛ پولدارها خودشان می‌خرند و می‌فروشند و متوقف به کمپین‌ها نمی‌شوند.


7- جماعت شرکت‌کننده در این کمپین عمدتا «سلبریتی»ها هستند و این توصیه را برای فالوئرهای‌شان انجام داده‌اند؛ حال آنکه آن فالوئر بخت برگشته سطح زندگی این سلبریتی را ندارد- که اگر داشت خودش را امروز تبدیل به یکی از همین شاخ‌های اینستا کرده بود!- عاملان به این کمپین اتفاقا باید خود سلبریتی‌ها باشند که هر روز با برندی جدید خودنمایی می‌کنند! خودروی خارجی جدید سوار می‌شوند و.... در این مقام البته مساله «تکاثر» حائز اهمیت است؛ کسانی که «انباشت سرمایه» بالایی دارند و با آن «تفاخر» می‌کنند همین سلبریتی‌ها از جمله آقای علی کریمی هستند که می‌توانند با کوچک کردن این انباشت و فخرفروشی، به فقرزدایی کمک کنند. فقر و تکاثر نتایج حاصل از فعالیت سرمایه‌داران در اقتصاد است، نمی‌شود بسادگی اجازه داد سازوکارهای بر مدار سرمایه‌داری و تکاثر در جامعه شما هم کار کند و هم تقویت شود و شما در انتها منتظر باشید فقر نباشد. اگر تکاثر به معنای کثرت امکانات بناحق متداول شده است، منطقا باید فقر هم وجود داشته باشد.


8- در مواجهه با افزایش قیمت‌های این روزها نمی‌توان تک‌عاملی به مسائل نگاه کرد، قطعا هم دست‌های پنهان یا همان دلال‌ها و دزدهای معرفی‌شده در این کمپین برای سودجویی‌شان موثرند، هم اثر روانی و غیرواقعی وجود دارد و هم رفتار غلط اقتصادی برخی مردم کمک‌کننده به نابسامانی است اما بیشتر از همه تصمیم‌های غلط اقتصادی دولتمردان است که تشدیدکننده است و برای حل مشکلات گرانی ابتدا باید آن تصمیمات اصلاح شود؛ تصمیم غلط در سیاست‌های وارداتی، تصمیم غلط در سیاست‌های ارزی، تصمیم غلط در کنترل سکه و از بین بردن پشتوانه طلا برای ریال که همه این تصمیمات هم به رونق اقتصادی ضربه می‌زند و هم به ارزش پول ملی که در نهایت منجر به کاهش قدرت خرید مردم شده است.


9- در این وضعیت جامعه با تحریم کردن هم مشکلی حل نمی‌شود، بلکه آنچه مشکل‌گشاست این است که «#به_هم_رحم_کنیم» و بدانیم این مواجهه صاحب سرمایه با مردم چه بلایی بر سر کل جامعه می‌آورد! و البته آنکه به جای توجه به توصیه‌های سطحی و هیجانی سلبریتی‌ها، نسخه‌های منطقی و عقلانی اقتصاددانان را مورد توجه قرار دهیم و به کار ببندیم و ‌ای کاش آقای کریمی و دیگر سلبریتی‌ها در بزنگاه سرنوشت‌ساز مردم را دعوت به #تکرار یک اشتباه با یک تصمیم هیجانی نمی‌کردند و به دولتی که مملو از همان تجار، وارداتچی‌ها و دلالان است رای نمی‌دادند که حالا با این وضع اقتصادی مواجه باشیم!

فساد؛ بدترین نتیجه تحریم

عباس عبدی در ایران نوشت:

با خارج شدن ایالات متحده از برجام و نیز با عدم تصویب لایحه FATF که از طریق فشار و تهدید تندروها شاهدش بودیم، انتظار می‌رود که از چند ماه دیگر تحریم‌های اقتصادی آغاز و تشدید شود. یکی از اولین برنامه‌های هر دولتِ تحتِ تحریم این است که چگونه اثرات تحریم را خنثی کند یا آن را کاهش دهد؟ یک راه آن، اتخاذ سیاست‌های صرفه‌جویانه و کاهش اثرپذیری از تحریم‌هاست. راه دیگر بهبود شرایط تولید و فضای کسب ‌و کار است. ولی این دو سیاست حتی اگر اجرا هم بشود، کافی نیست. از این رو برنامه دور زدن تحریم‌ها در دستور کار قرار می‌گیرد؛ و این رویه ثابت همه کشورهای تحت تحریم است. ولی دور زدن تحریم به این سادگی نیست، عوارض سنگینی دارد. افزایش قیمت و هزینه مبادله، بالا رفتن ریسک معاملات، سوخت شدن کالا و پول و از همه بدتر گسترش و بسط فساد است.

آقای جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری در این مورد توضیح درستی داده است که: «در شرایط تحریم زمینه‌های بروز فساد بیش از زمان‌های دیگر است اما همان‌طور که بارها تأکید شده است، باید با عزم جدی پرچم مبارزه با فساد را همواره بالا نگه داریم و با همت همه مسئولان، دامن نظام را از مفاسد پاک کنیم. رئیس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی خاطرنشان ساخت: فساد هویت نظام جمهوری اسلامی ایران را تهدید می‌کند و باید با مسدود کردن همه روزنه‌های بروز فساد، از ناامیدی مردم و لطمه به منافع و حیثیت ملی جلوگیری کنیم. در دوره گذشته و در ایام تحریم شاهد وقوع تخلف‌ها و بروز مفاسد اقتصادی کلان به بهانه دور زدن تحریم‌ها بودیم که علاوه بر آسیب به منافع ملی، موجب نارضایتی مردم هم شد»جهانگیری از همه مسئولان خواست تا با آسیب‌شناسی و ارائه راهکارهای عملی تمام مساعی خود را جهت جلوگیری از وقوع فساد در شرایط جدید به‌کار بندند.


چرا در فضای تحریم فساد گسترش پیدا می‌کند؟ و چه اقدامی در برابر آن می‌توان کرد؟ تجربه گذشته ایران نشان می‌دهد که همواره در کشور فساد بوده است. بجز سال‌های اول انقلاب که از این نظر وضع خوبی داشتیم، در دوران‌ گوناگون برحسب سطح آزادی رسانه‌ها و مطبوعات و استقلال نهاد دادرسی، فساد وجود داشته است. ولی از زمانی که تحریم‌ها علیه ایران آغاز شد، رشد تصاعدی فساد را شاهدیم. حتی در زمان جنگ نیز اصلی‌ترین زمینه برای فسادهای کلان، با تهیه قاچاقی قطعات نظامی و سایر اقلام مورد نیاز جامعه رخ می‌داد. در هر حال با امنیتی‌تر شدن فضا پس از سال 1388 و سپس آغاز تحریم‌های شدید، شفافیت و پاسخگویی به محاق رفت و فساد نیز گسترش یافت. علت نیز روشن است. در شرایط تحریم، ریسک معاملات بالا می‌رود، لذا سود بسیار بالاتری از سوی واسطه‌ها درخواست می‌شود و همین یک علت فساد است. برای دور زدن تحریم‌ها شفافیت به صفر می‌رسد و کارها از طریق غیررسمی و حتی غیرمکتوب و صرفاً برحسب قول و قرار انجام می‌شود. کالاها تحت حمایت بیمه‌های معتبر قرار نمی‌گیرند، کالاها بازرسی بعد از بارگیری نمی‌شوند، لذا آجرپاره را به جای کامپیوتر قالب می‌کنند! از آنجا که دور زدن تحریم مستلزم انجام عمل خلاف قانون و ضابطه است، بنابراین اساس دور زدن برپایه خلاف است و در نتیجه فسادآور است.


در شرایط تحریم کسانی وارد ماجرای معاملات اقتصادی می‌شوند که ماجراجو و ریسک‌پذیر هستند. به طور کلی روحیه آنان با انجام عمل خلاف و فساد سازگارتر است، حتی اگر خودشان هم در ابتدا فاسد نباشند، پیشرفت کارشان مستلزم همکاری و همراهی با افراد متقلب و فاسد است و همین امر موجب عادت آنها به فساد و عادی شدن تن دادن به فساد می‌شود. اساس کار آنان و هدف و وظیفه اصلی آنان دور زدن فساد است و در این راه هر وسیله‌ای توجیه‌پذیر می‌شود. طبیعی است اشخاص معتبر و معقول و شناخته شده وارد چنین ماجرایی نمی‌شوند.

ماجرای قاتلی که قهرمان شد!

 صادق نیکو در رسالت نوشت:

«تازه پنجاه‌ساله شده است. قدبلند و سبیل‌های پرپشتی دارد که به مرد بروجردی هیبتی مردانه داده است. این روزها در لباس زندان است ولی قبلاً همیشه یک کلاه بافتنی بر سر داشت که موهای کم‌پشتش کمتر به چشم بیاید. دو فرزند دارد. علی و نرگس. علی سن زیادی ندارد ولی جوان تنومندی است که ظاهر ساده‌ای دارد ولی همین ظاهر هم شبیه پدر است. نرگس هم دختر جوانی است که به‌اندازه علی ساده و خاکی به نظر می‌رسد. علی و نرگس این روزها پیگیر کار پدرشان هستند. تک‌وتنها باید مشکل پدرشان را حل کنند. یک روز دفتر وکیل یک روز دادسرا یک روز زندان. این حکایت زندگی مرد پنجاه‌ساله و علی و نرگس است.»


این یک داستان دراماتیک یا قصه نیست. این بخشی از یک گزارش خبری هم نیست. این روایت رسانه‌های غیررسمی، شبکه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های اجتماعی از محمد ثلاث است. هرکدام بخشی از این اطلاعات را به مخاطب داده‌اند که اگر کنار هم قرار دهیم می‌توانیم یک قصه کامل از همه ابعاد زندگی ثلاث بنویسیم. «محمد ثلاث» همان راننده اتوبوسی است که در جریان اغتشاشات دراویش گنابادی در بهمن‌ماه سال گذشته چند نفر از سربازان و درجه‌دارهای نیروی انتظامی را زیر گرفت. او همان «جلاد» است که معتقد است زیر گرفتن جوانان «خواست خدا» بوده و ذره‌ای از رفتار خود پشیمان نیست. حتی تصاویر و گزارش‌های تصویری که از دادگاه او منتشرشده هیچ‌کدام نشان نمی‌دهد که محمد ثلاث در پشت آن سبیل‌های پرپُشت پشیمان و شرمنده است!


اما از شهدای نیروی انتظامی در حادثه گلستان هفتم چه می‌دانید؟‌ شهید محمدحسین حدادیان شهید نیروی انتظامی نبود و خیلی‌ها او را می‌شناسند. برای محمدحسین مستند ساخته شد و رهبری نیز به خانه این شهید رفتند و خلاصه اینکه مخاطب نمی‌تواند شهید حدادیان را نشناسد و یا صورت پر از گلوله‌های ساچمه‌ای و تصویر شهید در هیئت را فراموش کند؛ اما در مورد شهدای نیروی انتظامی که توسط محمد ثلاث به شهادت رسیدند چه می‌دانیم؟‌ غیر از همان عکس‌های پرسنلی که بعد از شهادت از سوی نیروی انتظامی منتشر شد چه تصویری از این شهدا در ذهن ما باقی‌مانده است؟ چند سال‌شان بود؟ ازدواج‌کرده بودند یا قرار بود بعد از سربازی برایشان آستین بالا بزنند؟‌ فرزند داشتند؟ مادران این شهدا امروز چه حالی دارند؟‌


پدرها وقتی تابوت پسرها را روی دوش گرفتند رسانه‌ها کجا بودند و چرا تصویری از این لحظه در ذهن ما باقی نمانده است؟ حتی فراتر از موضوعات عاطفی و انسانی، ما از ارزش خون این شهدا و اثر آن بر ختم غائله دراویش گنابادی بی‌اطلاع هستیم! بعد از چند ماه یادمان رفته چقدر خسارت به مردم خیابان پاسداران وارد شد و امروز مردم آن خیابان در چه امنیتی زندگی می‌کنند.واقعیت این است که ما اطلاعات زیادی از «شهید»‌ نداریم و به همان اندازه از او دور هستیم و نمی‌توانیم با او احساس مشترکی داشته باشیم و قدردان او باشیم. ما قدر خون شهید را نمی‌دانیم ولی تک‌تک ابعاد عاطفی و احساسی زندگی جلاد را می‌دانیم و حتی اگر نخواهیم در ناخودآگاه خود ممکن است نگاه‌مان به جلاد تعدیل‌شده باشد. مردم بی‌اطلاعی هم بودند که جلاد و شهید را نمی‌دانستند و در این موج رسانه‌ای با جلاد همدردی کردند یا تصاویرش را بازنشر کردند.

این خلاصه‌ای از یک پرونده بود که به کمک ابزار رسانه و شبکه‌های اجتماعی جریان ضدانقلاب توانست تا حدودی جای جلاد و شهید را عوض کند. آن‌قدر رسانه قدرتمند است که این تغییر تصویر نیازمند گذشت 3 دهه نیست بلکه در 3 ماه این تغییر تصویر رخ‌داده و جلاد گلستان هفتم به مظلوم گلستان هفتم تغییر کرده است. مدیران رسانه‌ای تا زمانی که به اهمیت تصویرسازی رسانه‌ای بی‌توجه باشند همین قصه ادامه دارد. مسئولین و نهادهای انتظامی، نظامی و حتی قضائی تا زمانی که نگران مسموم شدن ذهن مردم عادی نباشند و برای اقناع افکار عمومی از طریق رسانه و شبکه‌های اجتماعی برنامه‌ریزی نکنند این ماجرای مظلومیت نظام و شهدا ادامه دارد و ما باید با افسوس نگران تغییر تصویر جلاد و شهید باشیم!

حفره‌های گران‌قیمت فساد

کامبیز نوروزی در شرق نوشت:

در فوتبال ایرانی، عدد شش عددی به‌یادماندنی است. تصور می‌کنم همان‌طور که در فساد مالی که عدد سه هزار میلیارد ماندگار شده است، عدد  شش ‌هزار هم در خاطره‌ها ثبت شود. بیش از شش‌ هزار خودروی گران‌قیمت و لوکس از حفره‌ای در ساخت اداری کشور، به طور غیرقانونی وارد کشور می‌شوند. این خلاصه ماجرای واردات شش‌هزارو 481 دستگاه خودروی گران‌قیمت به کشور است که با ثبت سفارش غیرقانونی به کشور وارد شده‌اند و خیلی از آنها ماه‌هاست که در خیابان‌ها می‌چرخند و ‌هزاران ‌میلیارد تومان سود نصیب واردکنندگان کرده‌اند. سازمان بازرسی کل کشور می‌گوید سایت ثبت سفارش هک شده است. روابط‌عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت، بدون اینکه کمترین توضیح روشنی بدهد، به این گفته اکتفا می‌کند که «در مجموع شش‌هزارو ۴۸۱ خودرو با تخلف واردکنندگان و سامانه ثبت سفارش، به گمرکات کشور وارد شده است».

این خودروها زمانی ثبت سفارش شده‌اند که اصلا ثبت سفارش برای آنها ممنوع بوده است و کسی نمی‌توانسته برای ثبت سفارش در سایت اقدام کند. چه گفته رئیس سازمان بازرسی کل کشور درست باشد و چه ادعای روابط‌عمومی وزارتخانه، در هر دو حال بیش از شش‌ هزار دستگاه خودروی گران‌قیمت که احتمالا ارزش ریالی آنها در بازار ایران باید چیزی نزدیک به 10 هزار میلیارد تومان باشد، به طور غیرقانونی وارد شده‌اند. وزارتخانه مدعی است از این تعداد فقط هزارو 900 دستگاه وارد شده و الباقی در گمرک مانده‌اند؛ اما بازرسی کل کشور می‌گوید پنج هزار دستگاه خودرو به این شکل وارد شده که فقط چهار ‌هزار دستگاه آن در گمرک مانده و بقیه ترخیص شده‌اند.

اگرچه بین اطلاعات سازمان بازرسی کل کشور و وزارت صنعت، معدن و تجارت از نظر اعداد و شیوه متقلبانه‌ای که برای این حجم عظیم از واردات غیرقانونی به‌کاررفته اختلاف وجود دارد؛ اما در یک چیز اختلافی نیست و آن این است که فسادی عظیم و گسترده رخ داده است و در این فساد عده‌ای نامعلوم از واردکنندگان و بخش‌هایی از ساخت بوروکراتیک کشور سهیم بوده‌اند. علاوه‌براین درحالی‌که از ماه‌ها پیش موضوع برای مسئولان مشخص بوده، آن‌قدر به سکوت ادامه داده‌اند که هم‌اینک خیلی از این اتومبیل‌های گران‌قیمت لوکس در بازار خودرو در حال معامله‌اند. این یعنی اوج فاجعه. فساد از این روشن‌تر چیست؟ این شیوه واردات غیرقانونی که می‌توان بر آن به دلیل رعایت‌نکردن مقررات نام قاچاق گذاشت، چیزی نیست که روی بار شتر از بیابان‌ها عبور کرده باشد یا در جاسازی مسافران وارد شده باشد یا از اسکله‌های غیرقانونی که کسی را یارای نظارت بر آنها نیست، وارد شده باشد. فرایند ثبت سفارش واردات خودرو، آن هم در زمانی که ثبت سفارش ممنوع بوده، چیزی نیست که در یک اتاق تاریک پنهان بماند و فقط یکی، دو نفر از آن باخبر بشوند.

برخلاف دیگر موارد متداول واردات غیرقانونی، این مورد از داخل راهروهای ساخت بوروکراتیک کشور نیز عبور کرده است. چه سایت هک شده باشد و چه هر روش متقلبانه دیگری برای ثبت سفارش این واردات در زمانی که ثبت سفارش آنها ممنوع بوده، به کار رفته باشد، چگونه است که کسی باخبر نشده است؟ چگونه است که بعد از اینکه مطلع شده‌اند، موضوع به سکوت برگزار شده است؟ سرنوشت آن تعداد خودرو که هنوز در گمرک مانده‌اند، چه می‌شود و آیا می‌گذارند آنها هم از گمرک کشور عبور کنند؟ واردکنندگان این خودروها چه کسانی بوده‌اند؟ غیر از واردکنندگان، چه کسانی در موضوع دخالت داشته‌اند؟ 

بین آمارهای سازمان بازرسی کل کشور و وزارت صنعت و معدن و تجارت آمارهای درست و دقیق کدام‌اند؟ آیا قرار است با پنهان‌کاری و خودداری از انتشار اطلاعات این موضوع نیز مثل خیلی چیزهای دیگر به فراموشی سپرده شود؟  بر پایه نظریه‌های جرم‌شناسی، مشخصات فرایند این واقعه حکایت از این دارد که احتمالا ثبت سفارش این تعداد خودرو با چنین مبالغی، نمی‌تواند تخلفی فردی و تصادفی باشد و محتمل است یک اقدام سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی‌شده باشد.

بی‌شک افراد عادی نمی‌توانند به سادگی در مقیاس چنین مبالغی مبادرت به چنین تخلفاتی کنند. حفره‌ای که از آن شش هزارو 481 خودرو به طور غیرقانونی وارد کشور می‌شود، یکی از آن حفره‌هاست که شیره اقتصاد کشور را می‌مکد. اگر مبارزه با فساد فقط یک شعار نیست، اگر مبارزه با فساد فقط یک تبلیغ نیست و اگر اراده‌ای برای مبارزه با فساد وجود دارد، از این نمونه مهم و بسیار خطرناک نباید به‌سادگی عبور کرد.

با توجه به اینکه اطلاعات کامل مربوط به این موضوع رسما در اسناد و مدارک اداری وزارتخانه مسئول وجود دارد، بهترین کار این است که دولت رأسا، بدون هر مجامله و البته با ملاحظه حقوق قانونی اشخاص گزارشی دقیق و کامل از تمام سیر این ماجرا تهیه و منتشر کند و با جدیت تمام همه کسانی را که در آن دخالت یا تقصیر داشته‌اند، تحت پیگرد قانونی قرار دهد. مبارزه با فساد بدون گردش آزاد اطلاعات و بدون مسدودکردن حفره‌های مفسده‌ساز که فقط منحصر به قوه ‌مجریه نیست، راه به جایی نخواهد برد. حفره‌هایی که قبل‌ترها روزنه‌هایی بیش نبودند و اگر چرخ بر همین روال بگردد، به‌تدریج به تونل‌ تبدیل می‌شوند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس